تخته سیاه
1- چند روزی است که هیچ ننوشته ام . خبر خوب این چند روزه ، بهتر شدن حال پدرم است و خبر بد ، چون همیشه ، نبودن " تو" است .
2- در این چند روز کار بوده است و کار و کار . ان قدر که از حال خود ، از حال تو هم بی خبر بودم . می دانم که گفتنش بی فایده است اما ببخش ...
3- باز هم در این چند روزه دوستان آمده اند و سری به " تخته سیاه" زده اند و رفته اند . بی آن که قلمی خونین کنند . ممنون اما در این صحرای بی کسی ، باور کنید که چند کلمه ای از شما هم امید دهنده است . از "تو" که انتظاری نیست ...
4- شعری خواندم از سعدی :
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی